برگشتن من و شیرین زبونیای آراد جونم
سلام به همه ی دوستای نی نی وبلاگی خودم. ممنون که توی این مدت که نبودم تنهام نزاشتین،واقعا ازتون مچکرم دوستای گلم متاسفانه به خاطر یه سری دلایل نتمون قطع بود و نمیتونستم بیام و کامنتاتونو تایید کنم و پست جدید بزارم اما الان برگشتم و به وب رسیدگی میکنم.دوستای گلم آراد کوچولوی ما اینقدر بانمک شده که آدم دلش میخواد بخورتش.نمیدونین چقدر دلم براش تنگ شده،آخرین دیدار من و آراد کوچولو 7 مرداد ماه بود که واسه ی خاله سانازش جشن نامزدی گرفته بودن و الان به طور روز شمار 29 روزه که من جیگرمو ندیدم،دارم دیوونه میشم;وقتی دارم ازش حرف میزنم دلم آب میشه... دیروز پریروز زنگ زده بودم به دخترخالم سراغ آرادو بگیرم از شیرین کاریاش ...
نویسنده :
دنیا
14:29
همینو کم داشتیم......
آقا آراد ما دیگه به جایی رسیده که قلیونم میکشه؟؟؟!!! خدا میدونه فردا پس فردا باید چه چیزایی ازت ببینیم فدات شم خیلی دوست دارم خوشگلم ...
نویسنده :
دنیا
21:08
تپلوی من توی اتاق نامزد خاله سانازش.
مامان آراد بهش میگه خودشیفته فراوانی آخه همش به خودش نگاه میکنه و ذوق میکنه چرا اینجوری نگاه میکنی فدات شم؟؟؟ آراد دخمروووووووووووو امیــــــدوارمـــــــــــــ هیـــــــــچوقتــــــ فرامــــوش نکنـــی کــــــــه آجـــــی دنیا خیــــلــــی دوســـتـــــ دارهــــ ...
نویسنده :
دنیا
18:17
یه عکس دونفره
اینم یه عکس دونفره که بازم ویهان خان داره میزنه تو سره آراد ...
نویسنده :
دنیا
14:54
تولد....
سه تا عکسم از تولد این دوتا آقا کوچولو {آراد و ویهان جون} که حدودا یک ماه پیش براشون جشن تولد گرفته بودن گذاشتم درسته الان خیلی ازش گذشته ولی خوب نمیشد دیگه......... امیدوارم از عکسا خوشتون بیاد!!! مثل همیشه منتظر کامنتای قشنگتون هستم........ ...
نویسنده :
دنیا
13:59
یه چندتا عکس از آقا آراد گلم که به لطف مامان افسانه تونستم حجمشونو کم کنم.
قربونش برم وقتی به یه جایی خیره میشه خیلی با مزه است... بازم ازت مچکرم مامان افسانه ی گلم.... ...
نویسنده :
دنیا
12:22